- هم ارز
- معادل
معنی هم ارز - جستجوی لغت در جدول جو
- هم ارز
- دو چیز که نرخ و ارزش آن ها با هم برابر باشد، هم نرخ
- هم ارز
- دو یا چند چیز که ارزش آنها مساوی هم باشد: هم نرخ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شخصی که بسبب صمیمت از اسرار دیگری اطلاع یابد محرم اسرار: ما بی غمان مست دل ازدست داده ایم همراز عشق و همنفس جام باده ایم. (حافظ)
هم معنی
تعاونی مثل شرکت تعاونی، تعاون، حمایت
مداوم، لاینقطع
مشارکت
هم درجه
اکیوالانس
ترکیب
پر قیمت، گرانبها، ارجمند
همیشه، پیوسته، پی در پی
با هم کار کردن، به یکدیگر کمک کردن در کاری، هم پیشگی و شرکت در کاری
هم قدر، برابر، مساوی، دارای شان و رتبۀ هم سان
کسی که با دیگری در یک خانه زندگی کند، هم خانه
هم طراز، هم قدر، برابر، مساوی، دارای شان و رتبۀ هم سان
دو یا چند تن که دارای یک رای و عقیده باشند. هم داستان، یک دل
هم گوهر
هنمام دو یا چند تن که یک نام دارند همنام هم اسمی
دو یا چند کس که باهم راهی را طی کنند هم سفر، متفق متحد، باتفاق (درطی طریق) : مولانا صاعد همراه جماعت مذکور آمده بود
محرم اسرار بودن
دو یا چند کس که در خواندن درسی نزد استاد شرکت داشته باشند
دو یا چند کس که دارای یکنوع درد وبلیه باشند، شریک غم دیگری غمخوار: همه همخوابه وهمدرد دل تنگ منند مرکب خاب مرا تنگ سفر بگشایید، (خاقانی)
یکسان، هم سطح، برابر
بیک شغل اشتغال داشتن هم شغلی، رقیب یکدیگر بودن، شرکت بادیگری در کاری و شغلی. یابه هم کار (همکار) دعوت کردن، از کسی خواستن تا در کاری و شغی شخص را یاری کند
دو یا چندتن که بیک کار و شغل اشتغال دارند هم شغل هم پیشه، حریف رقیب: حدیث مدعیان و خیال همکاران همان حکایت زر دوز و بوریا بافست. (حافظ)، حریف کشتی: آری آری هوس کشتی همکار خوش است چارتکبیربرین عالم غدار خوش است. (گل کشتی) یا همکاران. (زردشتی) ایزدان یاور امشاسپندان مثلاایزد ماه ایزد گوش وایزد دارمهمکاران امشاسپند بهمن اند
برابر، مساوی، معادل
هم عهد هم پیمان
صمیمیت محرم بودن
برابری ارزش دو یا چندچیز هم نرخی
تاکید درمعنی هم: وهم نیز نشاید که از یک چیز جز یک معنی آید لازم
هموار بودن مسطح بودن، جای هموار و مسطح: این محال بود که از یک طبیعت اندر یک گوهر جای بیغوله آید و جای همواری
پی در پی، پیوسته، همیشه